دل داده ام بــر بـــاد ، بـر هـر چـه بـادابـاد
مجنـون تر از لیـلی ، شیـرین تر از فرهـاد
ای عشــق از آتـش ، اصـل و نسب داری
از تــــیــــره ی دودی ، از دودمـــان بــــاد
آب از تو طوفان شد ، خاک از تو خاکستر
از بــوی تــو آتــش ، در جــان بــاد افــتــاد
هر قصر بی شیرین ، چون بیستون ویران
هر کـوه بی فرهـاد ، کـاهی به دست باد
هفتــاد پشـت مـا ، از نـسـل غــم بـودنـد
ارث پــــدر مــــا را ، انـــــدوه مــــــادر زاد
از خـــاک مـــا در بـــاد ، بــوی تـو می آید
تنــها تـو می مـانی ، ما می رویم از یــاد
نظرات شما عزیزان:
|